روزنامه ایران: اواخر نوجوانی عشقم عکاسی اجتماعی بود. با هزار بدبختی یک دوربین حرفهای خریدم و کنار یکی از دوستانم که استاد عکاسی بود تمرین را شروع کردم. یکی از اقوام خیلی مذهبیمان از فعالیتهای من شاکی بود و این اعتراض را به مادرم منتقل کرده بود. مادرم گفته بود «حکم حجاب برای حضور اجتماعی دخترهاست دیگه، اگه قرار بود دخترها همیشه توی خونه باشن و هیچجا نرن که دیگه حجاب میخواستن چیکار؟»
وقتی این موضوع را فهمیدم، تا چند دقیقه در شوک بودم، صدایی توی سرم میگفت «پس حس حمایت این شکلیه»
تمام دوران نوجوانی و جوانی ام را با اختلاف و تفاوت گذراندم، هم با خانواده تفاوت داشتم، هم با مدرسه، هم با جامعه و در تمام این سالها بیشترین حسی که درک کردم نخواسته شدن بود.راستش این است که حس خواسته نشدن، یکی از بدترین تجربههایی است که آدمها میتوانند داشته باشند. حالا این روزها زیاد میبینم آدمها به شوخی و خنده یا جدی و با ناراحتی میگویند «سرنخواستنمون دعواست». از همه طرف حس خواسته نشدن را تجربه میکنیم.
در سطح جهانی تحریمهایی که سالهاست به ما تحمیل شده نوعی تجربه خواسته نشدن است، فیلتر شدن تمام شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای کاربردی و مورد استفادهمان نوعی دیگر.در سطح تعاملات انسانی هم قصه همین است، وقتی همهجا آدمها با کلونی و گروهها شناخته میشوند و اعتبار میگیرند، اگر به هردلیلی عضوی از این گروهها نباشیم، همان حس را تجربه میکنیم.
خلاصه هرروز و هرلحظه با این حس دست به گریبانیم. تجربه خواسته نشدن، در بعضی با انزوا و افسردگی همراه میشود و در برخی دیگر با پرخاشگری و هنجارشکنی که هردو باعث میشود به مرور جامعه سالمی نداشته باشیم.
این روزها که هوا آلوده است و زندگیمان را تحت تأثیر قرار داده، مدام به این فکر میکنم که هوا آلوده سرب و نامهربانی باهم است.
خیلی از تلخیهای زندگی را نمیتوانیم چاره کنیم، نه سرب در هوا را میتوانیم مدیریت کنیم و کاری دربارهاش از ما برمیآید، نه درباره تحریم و فیلتر و نادیده گرفته شدن را.
خودمان باید به فکر خودمان باشیم
در این شماره سعی کردیم هم از راهکارهایی برای سلامت ماندن در این روزها و هم راهکارهایی برای موفقیت بگوییم، هم از طرف دیگر درباره تأثیر خواسته نشدن بر پرخاشگری نوجوانان و جوانان حرف بزنیم، البته مثل همیشه یک دستور پخت خوشمزه برای مراقبه کردن و محافظت از حالمان هم داریم.
انتهای پیام/