روزنامه ایران جمعه: اساساً توجه به هر قشری در زمان کنونی ضرورت دارد و در سالهای اخیر تبعات بیتوجهی به نظام مسائل قشرهای مختلف و پرسشها و مسیر تربیتیافتگی آنها، بیشتر نمایان شده است. دختران نوجوان نیز در این میان مستثنی نیستند.
مهمترین اتفاقی که در دوران نوجوانی یک فرد رخ میدهد، هویتیابی اوست. هویت شامل نظام ارزشی انسان و تعریفی است که فرد از خود دارد. با چنین تعریفی دختر نوجوان مسلمان ایرانی، دختری با تمام نشانههای جنسیتیاش است که در رده سنی 12 تا 18 سال قرار دارد، دین خود را بخوبی میشناسد، جایگاه خدا و اهل بیت در زندگیاش مشخص است، در حوزه احکام دینی شناخت نسبی دارد، در یک خانواده دو والدی اعم از یک پدر و یک مادر درحال رشد است و با اعضای دیگر خانواده همچون خواهر و برادر مرتبط است، با شبکههای خانوادگی مختلفی مانند دایی، عمه، خاله، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ در ارتباط است، کشور خود را خوب میشناسد و با مفاخر آن اعم از مفاخر علمی و ادبی و... آشنا است، حافظ و سعدی و... را میشناسد و میتواند حداقل چند دقیقه در باره آنها حرف بزند، قهرمانهای کشور خود در حوزههای مختلف نظامی و امنیتی، ورزشی و علمی را میشناسد، از وضعیت کشور خود در منطقه و جهان تا حدی باخبر است و... این موارد بخشی از محورهایی هستند که هویت یک دختر مسلمان ایرانی را شکل میدهند اما در حال حاضر دختر نوجوان ایرانی در شرایطی به سر میبرد که چنین هویتی را کسب نمیکند؛ به عنوان نمونه آنها در مدارسی درس میخوانند که الزاماً اهمیتی برای ادبیات اصیل کشورمان قائل نیستند، درصد قابل توجهی مشکلات ارتباط خانوادگی دارند و والدینشان بعضاً دچار پدیده طلاق شدهاند.
تک والدی رشد میکنند و روابط مداوم و گستردهای با شبکه فامیلی ندارند. با آدمهایی ارتباط دارند که حس عدم رضایت از وضعیت کشور را به آنها القا میکنند یا دینداری را به استهزا میگیرند، از معلمانی مشق میگیرند که گاهی رضایتی از حرفه خود ندارند و...
محمل این هویتیابی بعد از خانواده، در مدرسه و در ارتباط با گروه همسال شکل میگیرد. این در حالی است که سنگر آموزش و پرورش مورد کملطفی زیادی توسط جوانان فعال فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است.
این نوجوانان قرار است در آینده مسئولیتهای کشور وسیعی به نام ایران را به دست بگیرند؛ بنابراین عقل سلیم حکم میکند که عاملان خوبی را برای آینده این کشور تربیت کنیم. اما ما چه کردیم؟ ضرورت ارتباط با این نسل را نادیده انگاشتیم. زنان الگوی علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... خود را روایت نکردیم؛ روایت نکردیم که شناخته شوند، مطلوب نوجوانان شوند و تکثیر شوند.
پشت در مدارس منتظر ماندیم تا معلمان و مربیان، به تنهایی، دختر تراز انقلاب اسلامی را تحویلمان دهند و ما برای فردایشان همراهشان باشیم! دخترانی که سالها تنهایی را تجربه کردهاند و با آن خو گرفتهاند و این تنهایی بین ما و آنها فاصله زیادی را ایجاد کرده که دیگر صدایی به گوششان نمیرسد.
بنابراین هرکسی به اندازه وسع خود باید کاری را که میتواند انجام دهد تا هویت اسلامی و ایرانی درستی برای نوجوانان شکل بگیرد. این نوجوانان سرمایههای کشور ما هستند که در حال حاضر دوران پرمخاطرهای را میگذرانند. این مقطع سنی بسیار مهم است و این افراد اگر به دوران جوانی برسند و ما کاری برای شکلگیری هویت آنها انجام نداده باشیم، این فرصت طلایی را از دست دادهایم و دیگر نمیتوانیم به گذشته بازگردیم و کمبودها را جبران کنیم.