جمعه، ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ آخرین‌ها پرونده‌ها
وب‌سایت روزنامه ایرانوب‌سایت روزنامه ایران
صفحه نخست اقتصاد فرهنگ سیاست جامعه ورزش بین‌الملل استان‌ها چندرسانه‌ای تصاویر یادداشت‌ها mdi-magnify mdi-brightness-{{ $vuetify.theme.current.dark ? '4' : '7' }}
صفحه اصلی mdi-chevron-left فرهنگ mdi-chevron-left ویرانی پس از فاجعه، نابودی پس از قضاوت بازگشت

دو فیلم از سینمای اسکاندیناوی که با نگاهی روانشناسانه بحرانی‌ترین لحظات زندگی آدمها را به تصویر می‌کشند

ویرانی پس از فاجعه، نابودی پس از قضاوت

دانلود

ایران پلاس: فورس ماژور (Force Majeure)
کارگردان: روبن اوستولند
کشور: سوئد
یک خانواده خوشحال تصمیم می‌گیرند برای تعطیلات به ارتفاعات پر از برف فرانسه برای استراحت و اسکی بروند. در نگاه اول همه چیز طبیعی و آرام است و مشکل خاصی به چشم نمی‌آید. خانواده چهار نفره از تعطیلاتشان لذت می‌برند و لحظات خوشی را سپری می‌کنند.
اما همیشه در بهترین شرایط و ایده‌آل‌ترین لحظات، فاجعه می‌تواند خودش را نشان دهد. اگر قبل از وقوع فاجعه هر کسی این خانواده را می‌دید با خودش می‌گفت چه زندگی عاشقانه و خوبی دارند ولی بروز یک حادثه ناگهانی، همه چیز را تغییر می‌دهد. یک روز که خانواده در رستوران برای صرف غذا نشسته‌اند، ناگهان بهمن به سمتشان سرازیر می‌شود.
به چشم برهم زدنی همه چیز تغییر می‌کند. مرد خانواده برای نجات جان خودش، زن و فرزندش را رها می‌کند و بدون توجه به خانواده‌اش فرار می‌کند. در میان حادثه زن به تنهایی دو فرزندش را به دنبال خود می‌کشد تا آسیبی به بچه‌ها نرسد. آمدن و رفتن بهمن چند ثانیه بیشتر طول نمی‌کشد و همین چند ثانیه کافی است تا ذهنیت افراد نسبت به همدیگر را تغییر دهد.
مرد تا پیش از حادثه برای همسرش نماد قدرت و قهرمانی به شمار می‌رفت ولی حالا شرایط تغییر کرده. مرد نشان داد در شرایط بحرانی، آن شخص فداکارِ از جان گذشته نیست. او با به خطر افتادن جانش، فقط به خودش فکر کرد و جانِ همسر و فرزندانش برایش اهمیتی نداشت.
خودخواهیِ مرد از ذهن همسرش بیرون نمی‌رود. او ناگهان با تصویری روبه‌رو شد که اصلا تصورش را نمی‌کرد. بهمن آمد و شرایط خانواده را تغییر داد. حالا مسائل برگشت‌ناپذیری تغییر کرده که روی قضاوت‌های افراد از هم تاثیر ‌گذاشته است. الان بهتر می‌توان به نام فیلم پی برد. «فورس ماژور» به معنای رویدادی غیرقابل انتظار است. لحظه‌ای که کسی انتظارش را نمی‌کشد، حادثه می‌آید و درست مثل بهمن بر سر آدم‌هایش خراب می‌شود.
پس از حادثه بهمن، رابطه ابا و توماس به عنوان شخصیت‌های اصلی فیلم دچار بحران و تنش می‌شود. مرد از چشم زن به عنوان یک قهرمانِ مقتدرِ فداکار می‌افتد و جایگاهی پست پیدا می‌کند. ابا از این پس با نگاهی تحقیرآمیز شوهرش را نظاره می‌کند. به چشم او، توماس، مردی ضعیف، بزدل و ترسوست که هنگام خطر فقط به خودش فکر می‌کند.
زن با برخورد و رفتارش، مرد را تا آستانه فروپاشی روانی می‌برد. مرد برای برگشت به جایگاه قبلی خودش نیاز به موقعیتی مناسب دارد. این فرصت، زمانی که همسرش در حین اسکی کردن دچار حادثه می‌شود، رخ می‌دهد و مرد این بار شجاعانه به قصد کمک به همسرش جلو می‌رود.
توماس از کنش قهرمانانه‌اش راضی است و امید دارد تا تصویر شکسته شده قبلی ترمیم شده باشد. در حالیکه به نظر می‌رسد همه چیز در حال بهبود است، یک حادثه دیگر دوباره شرایطی متفاوت را رقم می‌زند. هنگام برگشت خانواده یک موقعیت فورس ماژور دیگر اتفاق می‌افتد.
راننده اتوبوس به خاطر رانندگی بدش، اتوبوس را در آستانه سقوط از دره قرار می‌دهد. در چنین وضعیتی، این بار ابا سراسیمه و هراسان، بدون فکر کردن به بچه‌هایش، فقط می‌خواهد خودش را نجات دهد. او در هنگام بحران، به هیچ کسی فکر نکرد و جلوتر از خانواده‌اش از اتوبوس پیاده شد.
واقعیت بار دیگر مثل مشتی محکم به صورت ابا می‌خورد. او می‌فهمد قهرمانی وجود ندارد و هر آدمی ممکن است در بدترین شرایط، خودش را ببازد و فقط به نجات جان خودش فکر کند. او متوجه به شکننده بودن قضاوت‌هایش می‌شود. هر کسی اگر در آن موقعیت فورس ماژور قرار بگیرد، امکان انجام هر کاری را دارد. آدمها تا وقتی در موقعیتش قرار نگرفته‌اند، به راحتی بقیه را قضاوت می‌کنند. قضاوت ساده‌ترین کار است و آنچه که اهمیت دارد، نحوه کنش و عملکرد ما در شرایط بغرنج بحرانی است.
در نمای پایانی فیلم، کارگردان شخصیت‌های فیلم را به صورتی فردیت‌هایی جدا افتاده نشان می‌دهد که به تنهایی مسیرشان را می‌روند. کارگردان با تصویر کردن این نما، به دنبال رساندن این مفهوم است که آدمها در نهایت به تنهایی باید مسیرشان را طی کنند و پیش بروند و خیلی نباید منتظر کمک کسی بمانند. همه ما در لحظات فورس ماژور زندگی‌مان تنهاییم و فقط به خودمان فکر می‌کنیم.

شکار (The Hunt)
کارگردان: توماس وینتربرگ
کشور: دانمارک
مرد معلمی به نام توماس به تنهایی در شهری آرام زندگی می‌کند. مرد با همسرش مشکل دارد، به دنبال گرفتن حضانت پسرش است و در مهدکودک به عنوان مربی کار می‌کند. دوستان و نزدیکان، توماس را به نرم‌خویی و آرامش می‌شناسند و توماس نیز به دنبال حفظ آرامش زندگی‌اش است.
در خلال روزمرگی‌های زندگی، ناگهان آرامشِ زندگی توماس با دروغی بچگانه دچار می‌شکند و دچار شدیدترین تلاطم‌ها می‌شود. دختر کوچک دوست قدیمی مرد، در مهدکودکی که او کار می‌کند حضور دارد و حسی مبهم و سردرگم نسبت به توماس دارد. دختر در عالم بچگی‌اش دوست دارد مرد بیشتر از همه به او توجه کند و او را نسبت به دیگر بچه‌ها دوست داشته باشد. اما وقتی او می‌بیند توماس بین او و دیگر بچه‌ها فرقی نمی‌گذارد، دچار لجاجت و حسادتی کودکانه می‌شود.
دختر بچه در گیرودار احساسات نامشخصِ کودکانه به خاطر اهمال و سهل‌انگاری‌های خانواده به ویژه برادر بزرگترش، با تصاویری که هیچ تناسبی با سنش ندارد، آشنا می‌شود و دیدن این تصاویر، ذهن او را مشوش می‌کند. تمام این اتفاقات دختر را به سمت گفتن دروغی کودکانه ولی مهم سوق می‌دهد.
دروغ دختر، زندگی توماس را زیر ورو می‌کند. او به دروغ می‌گوید که توماس قصد تعرض به او را داشته و همین اتهام کافی است تا زندگی آرام مرد کاملا تغییر کند. چنین اتهامی در هر کشوری با برخوردهای سخت روبرو می‌شود و توماس نیز از این قضاوت‌ها دور نمی‌ماند.
خیلی زود ماجرای توماس در شهر می‌پیچد. شهر کوچک است و افراد همدیگر را می‌شناسند. رفتار مردم با مرد محترم و آرامِ شهر تغییر می‌کند. توماس در مظان بدترین توهین‌ها و رفتارها قرار می‌گیرد. او حتی فرصتی برای دفاع از خودش پیدا نمی‌کند و بی‌محابا مورد بدترین قضاوت‌ها قرار می‌گیرد. همه با این پیش فرض که دختر بچه دروغ نمی‌گوید، توماس را از بین خودشان طرد می‌کنند. نزدیک‌ترین دوستان مرد هم دیگر اعتنایی به او نمی‌کنند.
با بدتر شدن شرایط، هرچه دختر بچه می‌گوید حرفش دروغ بوده دیگر فایده‌ای ندارد. مردم همان روایت اول را باور کرده‌اند و بانفرت با توماس برخورد می‌کنند. در چندین صحنه، اوج نفرت‌ پراکنی مردم شهر را در مورد توماس می‌بینیم.
یک بار زمانی که پسرش برای خرید به فروشگاه می‌رود، فروشنده به پسر می‌گوید ما دیگر نمی‌خواهیم شما را در فروشگاه ببینیم! مرد فروشنده توضیح می‌دهد که مردم با دیدن پدرت به مغازه ما نخواهند آمد. یک بار دیگر زمانی که توماس برای خریدن گوشت به قصابی می‌رود، قصاب به شکلی توهین‌آمیز، توماس را از مغازه بیرون می‌اندازد و بعد از آن، چند نفر، مرد را زیر مشت و لگدشان قرار می‌دهند.
اهالی شهر بدون دادگاه و شاهد، توماس را دادگاهی کرده‌اند. مرد با آزارهای بدی از سوی شهروندان مواجه می‌شود و راهی برای دفاع از خودش ندارد. با این حال توماس نمی‌خواهد تسلیم شود و به دنبال احقاق حقش است. او بر بی‌گناهی‌اش اصرار دارد و نمی‌خواهد کنار بکشد. وقتی او برای یک مراسم عمومی به کلیسای شهر می‌رود، باز هم با برخورد بد مردم روبه‌رو می‌شود. توماس با حالتی گریان و چشمانی پر از اشک در حال به جا آوردن مراسم است و در همین لحظه تصمیم می‌گیرد در جلوی مردم شهر از خودش دفاع کند.
او این بار محکم‌تر از قبل، از خودش دفاع می‌کند و از پدر دختر می‌خواهد تا به واقعیت دست پیدا کند. دفاع جانانه توماس و احقاق حقش، بقیه را متوجه بی‌گناهی‌اش می‌کند. توماس پس از رفت و آمدهای زیاد، بی‌گناهی‌اش را اثبات می‌کند ولی آیا طرز فکر دیگران نسبت به او تغییر کرده است. قضاوت جمعی، سخت‌ترین کاری است که در حق یک انسان صورت می‌گیرد و زندگی زیر فشار چنین قضاوتی، سختی‌های زیادی به دنبال دارد.
توماس به صورت مقطعی از زیر فشار نگاه و قضاوت دیگران نجات پیدا می‌کند، ولی سوال اساسی اینجاست، آیا او از ترکش‌های این قضاوت‌ها در آینده در امان خواهد ماند؟

انتهای پیام/

روزبه فکور
mdi-tag سینمای اسکاندیناوی mdi-tag فورس ماژور mdi-tag شکار
mdi-content-copymdi-share-variantاشتراک‌گذاریmdi-printerپرینت خبر
mdi-transit-connection-horizontal بیشتر بخوانید

انتسار ویرایش جدید کتاب «روش، گرایش و قواعد تفسیری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)»

mdi-calendar ۲۷ اسفند - ۲۰:۲۷

انتشار فراخوان نخستین جشنواره فرهنگی هنری «اتقان»

mdi-calendar ۲۷ اسفند - ۱۵:۵۱

«مهمونی» به آنتن نوروزی می‌رسد؟

mdi-calendar ۲۷ اسفند - ۱۴:۴۰

«ایران آنلاین» بررسی می‌کند؛

دست باز مخاطب برای اکران نوروزی ۱۴۰۳

mdi-calendar ۲۷ اسفند - ۱۶:۳۹
mdi-comment-outline دیدگاه‌ها {{ submitCommentForm ? 'انصراف' : 'ارسال دیدگاه' }}
۰منتشر شده
۰در انتظار تأیید
۰غیر قابل انتشار
دانلود
mdi-information-outline اطلاعات خبر
mdi-barcode کد خبر
11465
mdi-shape سرویس
فرهنگ
mdi-calendar تاریخ انتشار
۱۹:۱۱:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
mdi-comment تعداد دیدگاه
۰
mdi-new-box تازه‌های فرهنگ آرشیو

انتسار ویرایش جدید کتاب «روش، گرایش و قواعد تفسیری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)»

دست باز مخاطب برای اکران نوروزی ۱۴۰۳

انتشار فراخوان نخستین جشنواره فرهنگی هنری «اتقان»

«مهمونی» به آنتن نوروزی می‌رسد؟

فصل سوم «پدرخوانده» ساخته شد

«سطرهای ناخوانده» به کیوسک‌های مطبوعاتی رسید

لزوم تصویب قانون کپی‌رایت بازی‌های رایانه‌ای در برنامه هفتم توسعه

کتابت دومین قرآن بزرگ پارچه‌ای جهان

بارگذاری اطلاعات ۴۰۰۰ دانشجوی شهید در فضای دیجیتال

پیشرفت ۵۹ درصدی شبکه ملی اطلاعات

چند پیشنهاد نوروزی برای کتاب‌دوستان

جواد مانی درگذشت + سوابق

استفاده از «جلوه‌های فرهنگی» نقطه قوت صنعت انیمیشن در ایران

پخش ویژه‌برنامه ادبی «بهار آینه» از شبکه کتاب

فرش «تخت جمشید» در معرض نمایش برای عموم قرار گرفت

انتخاب هیئت رئیسه و مدیرعامل جدید انجمن سواد رسانه‌ای ایران

رونمایی از پوستر نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم

بازدید میلیونی زائران راهیان نور از یادمان‌های دفاع مقدس

آیین‌های رمضان در سفرنامه‌های سیاحان جهان

نگاهی به برترین فیلم‌های سال سینمای جهان در گزارش امروز ایران

رهاورد همایش تالش در آیینه تاریخ و فرهنگ ایران

آخرین وضعیت رضا داودنژاد از زبان پدرش

علی رغم تفاوت سلیقه، اصحاب رسانه در انتخابات دست به دست هم دادند

پخش ۶۳ فیلم سینمایی و تلویزیونی در روزهای پایانی سال

اخطار جدی به سایت‌های فروش خدمات سفر

{{ snackbarText }}
mdi-magnify جست‌وجو
جست‌وجو