به گزارش ایران آنلاین، قصهگویی از سنتهای دیرینهای است که طی دهههای اخیر تحت تأثیر تغییر سبک زندگی، غبارفراموشی برآن نشسته است. با این حال کارشناسان فرهنگی، بنابر کارکردهای متعددی که میتوان برای قصهگویی برشمرد تأکید دارند که باید برای بازگرداندن آن به خانوادهها برنامهریزی کرد. در گفتوگوهای امروز «ایران» با علی خانجانی، مدرس و پیشکسوت قصهگویی و محمدجواد علیمردانی، از مربیان برگزیده قصهگویی مناطق روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان فارس، نگاهی به این مسأله خواهیم داشت که چطور میتوان توجه کودکان نسل امروز را به قصه شنیدن جلب کرد.
گوش سپردن به قصه همچنان کار جذابی است
علی خانجانی، نویسنده، پژوهشگر و پیشکسوت قصهگویی درپاسخ به ادعای برخی، مبنی برآنکه دیگر دوره قصه و قصهگویی گذشته و کودکان امروزی، با وجود امکانات مدرنی که در اختیار دارند دیگر به این سو جذب نمیشوند به «ایران» میگوید:« این ادعای درستی نیست. نمیتوان گفت که چون بچههای امروزی زندگیشان با بازیهای کامپیوتری و فضای مجازی عجین شده دیگر از قصه شنیدن لذت نمیبرند! در عوض معتقدم که گوش سپردن به قصه ذاتاً کار جذابی است و هیچ رقیبی قدرت حذف آن را ندارد. مگر خودمان کمکاری کنیم. البته نه اینکه گمان کنیم کودکان را میتوان پای هر کاری نشاند. باید اما و اگرهای این کار را در نظر داشت. قصه انتخابی باید متناسب با گروه سنی مخاطب یا مخاطبان مورد نظرمان باشد.»
خانجانی که طی سالهای گذشته در بخشهای داخلی و خارجی جشنواره بینالمللی قصهگویی با عناوین مختلفی از جمله دبیر علمی و همچنین داور حضور داشته ادامه میدهد:«انتخاب قصه با توجه به نیاز روحی مخاطبان، به شکلی که زبان تصویری قدرتمندی داشته و از سویی پاسخگوی ذهن خلاق آنان باشد مورد مهمی است. بر اساس تجربهای که از سالها فعالیت در این عرصه دارم معتقدم که کودکان امروزی علاقه زیادی به قصههای مملو از عجایب دارند چراکه میتواند تا اندازهای پاسخگوی ذهن خلاق آنان باشد.»به گفته این مدرس قصهگویی و داستاننویسی، افزون بر توجهی که والدین جوان و از سویی مربیان قصهگویی باید در انتخاب مضمون هر اثر داشته باشند؛ از استانداردهای لازم در ساختار هر داستان نیز نمیتــــوان صرفنـــظر کرد.
او در این باره میگوید:« در سالهای ابتدایی ورود ادبیات کودک به کشورمان، بسیاری از نویسندگان گمان میکردند که نوشتن برای مخاطبان کودک کار سختی نیست؛ اشتباه بزرگی که در نهایت به پسزدن آثارشان از سوی کودکان ختم شد. با تکیه بر چنین تجربهای باید بدانیم که کودکان امروز به مراتب آگاهتر و باهوشتر از نسلهای گذشته خود هستند و برای جلب توجهشان باید تلاش بیشتری انجام داد. نباید دچار این اشتباه شویم که چون سن و سال کمی دارند نیازی به رعایت شاخصها نیست.»
نحوه بیان و شکل تعامل در این کار اهمیت زیادی دارد
از قصهگویی وقتی میتوان انتظار اثرگذاری بیشتری داشت که نه تنها از سوی مربیان مراکزی نظیر مهدهایکودک و کانونهای پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار بگیرد بلکه همچون گذشته از سوی خانوادهها و والدین جوان نیز با استقبال مواجه شود. خانجانی در همین باره ادامه میدهد:« وقتی قصهگویی توسط مادران انجام شود اثرگذاری بیشتری دارد. البته این مسأله درباره پدربزرگها و مادربزرگها هم صادق است؛ هرچند که شکل خانوادههای امروزی با قبل متفاوت شده و دیگر خبری از دورانی که بچهها کنار والدین و مادربزرگ و پدربزرگ خود زندگی میکردند
نیست. بخش مهمی از این موفقیت در گرو نحوه تعاملی است که میان قصهگو و مخاطبان آن ایجاد میشود. نحوه قصهگویی حتی اثرگذاری به مراتب بیشتر از مضمون آن دارد. اگر قصه انتخابیتان حرف تازهای نداشته باشد اثرگذاری هم نخواهد داشت. بارها در جریان برپایی جشنوارههای قصه گویی دیدهام که چطور قصههای تکراری همچنان برای بچهها شنیدنیاند. البته در صورتی که به شیوهای خلاقانه و بر اساس نیازسنجی بیان شوند. اگر من قصهگو نتوانم کودک امروزی را به قصهگویی جذب کنم مشکل از نحوه بیان و انتخاب خودم است. بچهها قصه شنیدن را دوست دارند چه کودک روستایی که بهره چندانی از امکانات مدرن نبرده یا کودکان ساکن در شهرهای مدرن جهان. این مسأله درباره همه تولیدات فرهنگی و هنری صادق است.»
خانجانی که در کارنامه کاریاش تألیف آثاری نظیر مجموعه ۱۶ جلدی «فرهنگ قصهشناسی یلدا» ثبت شده ادامه میدهد:« بنا به ابتکار والدین یا مربیان قصهگویی میتوان از ابزارهای مدرن ارتباطی و اپلیکیشنها هم برای افزودن به جذابیت قصهها استفاده کرد. البته من و دیگر همکاران همواره مربیان جوان را تشویق میکنیم که اگر قصهگوییشان وابسته به ابزار خاصی نباشد موفقیت بیشتری به دست میآورند. در جشنواره چون بحث رقابت مطرح است قدری وضعیت متفاوت میشود اما شما وقتی برای فرزند خودتان قصه میگویید نیازی به پاورپوینت و مواردی از این دست ندارید. نکته مهم دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که قصهگو باید داستان انتخابیاش را متناسب با جریان روز پیش ببرد؛ اگر بچههایی که مقابلش نشستهاند به ابزار خاصی علاقه دارند یا سبک خاصی از زندگی دارند از آن در قصهها استفاده کند تا کودکان با چیزی که میشنوند همذات پنداری کنند.
اما نکته آخر اینکه فراموش نکنیم پدربزرگها و مادربزرگهای ما به سادهترین شکل ممکن، اما به بیانی صمیمی قصه میگفتند و همین بود که بر دل ما هم مینشست و هنوز یادآوری خاطرهشان کاممان را شیرین میکند.»
انتهای پیام/