گروه بین الملل ایران آنلاین: آنقدر چهرهاش با جنگ و درگیری و اختلاف قومیتی آمیخته شده که اگر در شرایطی دیگر نامش برده شود، کسی باور نمیکند این جغرافیای پر از فراز و فرود پشت سرش تاریخی کهن و غنی دارد.
افغانستان را میگویم، کشوری که علاوه بر داشتن خاکی سرد و حد و مرزی بزرگتر از اوکراین درگیر جنگ امروز، و پر از کوه و فلات و پستی و بلندی و معادن بسیار چشم طمع خیلی از کشورهای استعمارگر را به دنبال خود دارد.
شاید حدود چهل و اندی سال قبل بود (اواخر دهه ۱۹۷۰ م) که اتحادیه جماهیر شوروی برای افغانها بساط کمک و دوستی را چید و خطوط لوله نفت، جاده و بسیاری از زیر ساختهای این کشور را ساخت.
شوروی همه تلاشش را به کار گرفت تا بتواند بر خاک افغانستان تسلط پیدا کند، همان روزها که حزب کمونیست افغانستان با کودتایی علیه «داوود خان» رئیسجمهور وقت، «نورمحمد ترهکی» را به قدرت رساند.

این حزب مجموعهای از قوانین نوگرایانهای مانند توزیع زمین و حقوق زنان را چاشنی حضورش در قدرت کرد، اتفاقی که با میل و ذائقه جو مسلمان و سنتی افغانستان هماهنگ نبود.
رژیم جدید با ساز مخالف زدن علیه جو حاکم به شدت سنتی افغانستان و همراهی با دولت وقت شوروی و امضای قرار داد یک پیمان نظامی با مسکو در سال ۱۹۷۸ زمینه را برای دخالت نظامی این کشور آماده کرد تا میدان را برای ظهور برخی گروههای افراطی مسلح در افغانستان را فراهم کند.
اوضاع رو به شورش افغانستان از آوریل ۱۹۷۹ شروع شد، مسکو میخواست علاوه بر کمک به دولت نوپای افغانستان و تسلطش بر کابل، کنترل کامل افغانستان را هم در دست بگیرد.
هدف سیاسی روسها از تسلط بر افغانستان ایجاد پایگاه محکمی برای نفوذ سیاسی در آسیا و خاورمیانه، ایجاد رژیمهای وابسته در منطقه و حفظ آنها و همچنین مقابله با نهضت آزادیبخش ضد استکباری یعنی نهضتهای اسلامی بود که پس از آغاز جهاد در افغانستان و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران احیا شد.
جغرافیای جذاب افغانستان، برای غرب
روسها البته اهداف اقتصادی خود را هم از تسلط به افغانستان فراموش نکردند و همانطور که روسای جمهور تاجر مسلک آمریکا نیز به آن چشم دوختهاند، بهرهبرداری از منابع سرشار معدنی و ذخایر زیرزمینی این کشور چون نفت، گاز، اورانیوم، طلا، نقره، سرب و دیگر سنگهای گرانبها مدنظر بود.
از سوی دیگر نیز به دلیل عدم وجود زیرساختهای کافی، افغانستان میتوانست به بازار مصرفی مناسبی برای کالاهای روسی تبدیل شود و مهمتر از همه نیز کرملین در پی آن بود تا از طریق افغانستان به میدانهای نفتی در خاورمیانه و بازارهای منطقه به ویژه بازار بزرگ هند دست یابد.
نیروهای مبارز افغان تحت عنوان مجاهدین با بهانه اینکه فرهنگ و موازین اسلامی کشورشان با حضور بیگانگان روس به خطر افتاده است بنای مبارزه را علم کردند.
مقاومت نیروهای مبارز افغان با رهبرانی مثل احمد شاه مسعود علیه ارتش مجهز شوروی به دلیل نداشتن حمایت از سوی دولت مرکزی با تجهیزات بسیار ابتدایی انجام شد که مردم افغانستان به آن دسترسی داشتند.

مقابله با شوروی که آن روزها قدرت بزرگ شرق دنیا محسوب میشد کمکم پای غرب وحشی و چین و برخی کشورهای اسلامی را به خاک افغانستان باز کرد تا گروه مبارز این کشور از سوی اسلام گراها و البته دولت وقت ایالات متحده تجهیز و حمایت شود.
سازمان امنیت خارجی آمریکا به دنبال خیزش نیروهای مبارز افغانستان، با امضای رئیس جمهور وقت ایالات متحده بین سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۹ بیش از ۲ میلیارد دلار تسلیحات، پشتیبانی لجستیکی و آموزش به «مجاهدین» افغان برای جنگ با نیروهای اشغالگر شوروی سابق ارائه داد.
بودجه هنگفت آمریکا برای پروژه تسلط بر اوراسیا
طرح عملیاتی با عنوان «سایکلون»، ۳ ژوئیه ۱۹۷۹ با اجازه جیمی کارتر برای ارسال اولین کمکهای مخفی به مجاهدین، تا به امروز لقب یکی از گرانترین عملیاتهای مخفی تاریخ سیا محسوب میشود، عملیاتی پانصدهزار دلاری برای بودجه نظامی آمریکا در افغانستان که البته بیشتر شامل کمکهای پزشکی و غیر نظامی بود.
بودجه اختصاص یافته به افغانستان پس از حمله ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ شوروی افزایش پیدا کرد، دولت کارتر محدودیتهای اولیه خود برای ارسال محمولههای تسلیحاتی را کنار گذاشت و کمک را به دهها میلیون دلار افزایش داد.

هنگامی که رونالد ریگان، پس از کارتر بر صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید تکیه زد، کمک به مجاهدین افغان افزایش چشمگیری کرد و بودجه سیا در سال ۱۹۸۱ برای کمک به انقلابیون افغان به ۳۰ میلیون دلار رسید.
میانه نبرد مجاهدین افغان با ارتش شوروی، البته با کمکهای مخفیانه آمریکا، بودجه برای مبارزه پشت پرده CIA با رقیب سرسخت خود، در سال ۱۹۸۴، برای افغانستان به ۲۰۰ میلیون دلار در سال افزایش یافت.
سیا در اوج عملیات سایکلون در سال ۱۹۸۷، با بودجه سالانه معادل ۷۰۰ میلیون دلار، به مجاهدین تجهیزات نظامی و پشتیبانی لجستیکی ارائه میکرد.
آمریکا، پای ثابت نا امنی حتی به بهانه کمک
اوج کمکهای آمریکا فرستادن موشکهای زمین به هوای دوشپرتاب «استینگر» برای هدف قرار دادن هواپیماها و بالگردهای اتحاد جماهیر شوروی بود. با این حال علاوه بر جنوب افغانستان نبرد در نقاط مختلف این کشور ادامه داشت که نمونه آن مقاومت «احمدشاه مسعود» در «دره پنجشیر» بود.

مبارزه ۹ ساله در افغانستان در نهایت به عقب نشینی یک طرفه از سوی شوروی ختم شد، ناکامی که به علل مختلفی چون جغرافیای افغانستان و استفاده تاکتیک فرار و کشیدن نبرد به مناطق صعب العبور توسط نیروهای مبارز افغان حاصل شد.
جنگی که عایدیاش برای مسکو، کشته شدن ۱۵ هزار سرباز و از دست دادن تعداد زیادی تانک و تجهیزات نظامی و البته بار مالی هنگفتی بود که روی دست گورباچف گذاشت که تصمیم گرفت نیروهای خود را از افغانستان خارج کند.
چشم کور طمع ، از شوروی تا آمریکا
جنگ افغانستان که غرب و شرق دنیا را با یکدیگر درگیر کرده بود یک جنگ کلاسیک نبود، از آنجا که افغانستان به عنوان یک «کشور ارتباط دهنده» میان مناطق در قلب اوراسیا است، آشفتگی در افغانستان تمام منطقه را ناآرام و بیثبات میسازد. نا آرامی که البته سالهاست ادامه دارد و بر سر تسلط بر خاکش بین غرب و شرق درگیری وجود دارد و هنوز هم ایالات متحده با بهانههای مختلف ترجیح میدهد نیروهای نظامیاش در آنجا حضور داشته باشند.

بهانههایی که با طرح کمک مخفیانه زبیگینیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارترشروع شد، و با مخالفت آنها با حضور طالبان و غائله ۱۱ سپتامبر ادامه پیدا کرد.
حضور روسای جمهور مختلف با دیدگاههای متفاوت پس از کارتر و ریگان هم باعث نشد کاخ سفید چشمش را بر روی جغرافیای افغانستان ببندند و دخالتهایش را در سیاستهای اجرایی این کشور با رویکردهای فرهنگی و اسلامی سنتی آنجا پایان دهد.
اینطور میتوان گفت که افغانستان قربانی اهداف بلند مدت غربیها شد و آمریکا با استفاده این کشور به عنوان طعمه اژدهای سرخ شوروی را به این باتلاق کشاند تا خود و شرکای غربیاش در حاشیه امن زندگی کنند.
حالا طراح عملیات سایکلون، که پای آمریکا را به خاک افغانستان باز کرد و زمینه را فراهم کرد تا کاخ سفید هنوز هم بعد از سی و جند سال میهمان ناخوانده افغانستان باشد چشم طمعش را از خاک آنجا ببندند و مهر "فوت" شد بر پرونده سایکلون بزند.
کشوری با مرکزیت اوراسیا، برای رویارویی آمریکا و شوروی آن سالها و حالا روسیه مانند سه منطقه اوراسیا، ژاپن و کره در شرق دور و لهستان و اوکراین در شرق اروپا است که به میدان مبارزه و منازعه است.
انتهای پیام/