روزنامه ایران: از سال 1971 که انگلیس از خلیجفارس خارج شد، ایالات متحده بهصورت دومینووار جایگزین انگلیس در این منطقه شد. اوج حضور نظامی امریکا در این منطقه به سالهای 1990تا 2003 برمیگردد که امریکا اقدامات نظامی علیه افغانستان و عراق انجام داد. حال با وجود حضور نظامی بیش از سه دهه در خلیج فارس و غرب آسیا، یکی از سؤالهای اساسی این است که آیا ایالات متحده از منطقه خلیج فارس بهطور اخص و منطقه غرب آسیا بهطور اعم خارج خواهد شد. برای پاسخ به این سؤال باید به تحولات و متغیرهای دو دهه اخیر نگریست. استراتژیستهای امریکا برای حضور امریکا در مناطق مختلف، دو دکترین عرضه کردهاند؛
دو دیدگاه بهطور مداوم بر بحث کنونی غالب بوده است: تعادل فراساحلی در مقابل تعامل عمیق. در هسته اصلی این بحث، اختلافنظر عمیقی در مورد مزایای ناشی از ادامه تعهدات امنیتی ایالات متحده در خارج وجود دارد. حامیان تعادل فراساحلی و تعامل عمیق در مورد میزان مسئولیت مستقیم ایالات متحده برای تضمین امنیت بینالمللی متفاوت هستند.
در واقع، استراتژی موازنهسازی فراساحلی کاهش تعهدات امنیتی ایالات متحده در خارج از کشور را عمدتاً با کاهش حضور نظامی امریکا و واگذاری مسئولیت اصلی حفظ ثبات منطقه به بازیگران محلی میطلبد. برعکس، استراتژی تعامل عمیق مستلزم ادامه تعهدات امنیتی جهانی ایالات متحده با حفظ حضور نظامی پیشرو ایالات متحده و مسئول مستقیم ثبات مناطق فراتر از نیمکره غربی است.
حامیان استراتژی تعامل عمیق، استدلال میکنند که حضور نظامی قوی ایالات متحده «خطر یک درگیری خطرناک را کاهش میدهد» تعهدات امنیتی ایالات متحده، دولتهایی را که تمایل به هژمونی منطقهای دارند، از فکر توسعه باز میدارد و شرکای ایالات متحده را از تلاش برای حل مشکلات امنیتی بهتنهایی به روشهایی که در نهایت منجر به تهدید سایر کشورها میشود، منصرف میکند همچنین نظریهپردازان این دکترین اعتقاد دارند که کاهش تعهدات امنیتی ایالات متحده «تأثیر بیثباتکنندهتری را که سیاست ایالات متحده قبلاً خفه کرده بود، آزاد میکند. ممکن است رقابتهای امنیتی که مدتها خوابیده بودند، دوباره بیدار شوند، زیرا کشورها با شدت بیشتری خود را مسلح کردند. تضادهای تاریخی بین رقبای قدیمی ممکن است در غیاب حضور قوی ایالات متحده و اطمینانخاطری که این کشور ایجاد میکند دوباره ظهور کند.
از سوی دیگر، حامیان استراتژی متعادلسازی فراساحلی (موازنه فراساحلی) معتقدند که ایالات متحده باید تعهدات امنیتی خود را در خارج کاهش دهد. استفان والت نظریهپرداز این دکترین معتقد است تعادل در خارج از کشور استراتژی بزرگ ایدهآل برای دوران هژمونی امریکاست. قدرتی که این برتری بر آن استوار است را در اختیار میگیرد و ترسی که این قدرت را برانگیزد به حداقل میرساند.
این دو دکترین در طول 4 دهه اخیر به صورت تجربی در مناطق مختلف آزمون شده است. اما بهنظر میرسد که دکترین موازنه فراساحلی در حال غالب شدن در امریکاست. این موضوع در میان رؤسایجمهور دموکرات و جمهوریخواه یکسان است. هرچند به سه دلیل مهم خلیج فارس برای ایالات متحده بسیار مهم محسوب میشود اما امریکا به دنبال این است که از دکترین تعامل عمیق فاصله بگیرد و به سمت موازنه فراساحلی حرکت کند. در دوره اوباما روی این موضوع تأکید شد و در دوران ترامپ بهصورت رسمی از این دکترین رونمایی شد(به صورت عملی).
سه دلیل مهم حضور امریکا در منطقه عبارتند از: انرژی، حضور رژیم صهیونیستی و مهار قدرتهای چالشگر؛ با رونمایی از طرح معامله قرن و فرایند عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی بهخصوص کشورهای عربی حاشیه جنوب خلیج فارس، بتواند ائتلافسازی، فروش تسلیحات، توافق هستهای با ایران و تعهدات امنیتی خود را در منطقه خلیج فارس کاهش دهد. بحرانهای مختلف در آسیای شرقی و بحران اوکراین امریکا را به این نتیجه رسانده است که همپیمانان این کشور بهخصوص کشورهای اروپایی توانایی پرداخت هزینههای مختلف را ندارند و گویی در این بحرانها ایالات متحده شریکی ندارد.
طبق برآوردهای صورت گرفته میزان هزینهکرد امریکا در منطقه غرب آسیا با توجه به حضور نظامی در منطقه، بین 65 تا 75 میلیارد دلار تخمین زده شده است. این در حالی است که امریکا باید در اوکراین برای مقابله با روسیه و در شرق آسیا برای مقابله با چین هزینههای دیگری انجام دهد. بهنظر میرسد امریکا به دنبال این است که با ائتلافسازی و ایجاد پیوندهای امنیتی با کشورهای این منطقه به موازنهسازی در برابر ایران بپردازد تا بتواند هزینههای تعامل عمیق را صرف تحولات آینده با چین کند. اکنون در بسیاری از مراکز مطالعاتی و پژوهشکدههای امریکایی در مورد خروج امریکا از منطقه مطالبی نگاشته شده و حتی جداول زمان بندی خروج نیز تعیین شده است. از سویی دیگر کتابها و مقالات مختلف با موضوع خروج امریکا از منطقه نوشته شده است و عنوان شده امریکا باید بهصورت تدریجی و با دکترین موازنه فراساحلی از منطقه خارج شود.
خروج امریکا از افغانستان، کاهش نیروهای خود در عراق، خارج کردن سامانههای پاتریوت از عربستان، عادیسازی روابط بین کشورهای عربی با اسرائیل و متغیرهای مختلف دیگر باعث شده است که امریکا گام به گام در حال اجراسازی موازنه فراساحلی باشد. هرچند مسأله تأمین امنیت انرژی و تأمین امنیت اسرائیل برای امریکا حیاتی است، ناچاراً ایالات متحده باید تعهدات امنیتی خود را در منطقه کاهش دهد. به نظر میرسد که امریکاییها در ابتدا از تمام ابزارهای خود برای تضعیف قدرتهای چالشگر (روسیه، چین، ایران) استفاده خواهند کرد اما سرانجام تعهدات امنیتی خود بهخصوص نیروهای نظامیشان را در منطقه کاهش خواهند داد.
انتهای پیام/